اللهم عجل لولیک الفرج
?روزی پیر مـرشدی از بیابانی میگذشت، کودکی را دید که چوپانی میکند دلش بحال او سوخـــت و با خـــود گفـــت: این ✨کودک وقتی بزرگ شد خدا را چگونه میشناسد، بهتر است کمی از خدا شناسی به او تعلیم دهم، پیش کودک رفت و گفت:??
✨خدا را میشناسی؟؟؟؟؟
کودک گفــــــت: بلـــی.
?مرشد گفت: چگونه؟
کودک جواب داد:
این همه گوسفنــــــدان?? نیاز به نگهبانی دارند تا از شر گرگها ?در امان باشند ، چطور این همه مخلوقات بدون نگهبان باشند.
#مرشد گفت: خدا کیفیت اش چطور است؟
کودک گفت: بی چون وچرا.
مرشد گفت : این را از کجا آموختی ؟
گفت از گوسفندانم، ?وقتی به گوسفندانم نگاه میکنم نه #گوسفندانم مثل من اند و نه من مثل گوسفندانم، پس دانستم نه ما مثل ?خداییــــــم و نه خـــــــــ?ـــــــدا مثل ماســــــت.?
✨مرشد گفت: ای دانشمند اکنون مرا نصیحت کن،..
#کودک گفت: ای خواجــه اگر #علـــــم را به خاطر رضـــــــای ?خــــــــدا آموختی طمع از خلق بردار و اگر بخاطر دنیا آموختی طمع از بهشت بردار..
? ای پیـــــری که عمــــــر چندین ساله ات را ضایع کـــــــــردی و در پی فـــــــــزونــــی#مال دنیا بـــــــودی، آیا وقــــــــت آن نیـــــــامده که یــــکبار طالــــــب رضــــــــای او شـــــــوی و در مــــلک و ملکوت بیاندیشی؟☺
?اللهم عجــــــل لولیڪ الــــفرج?
توسط Mohadeseh در26شه1396,زیرمجموعه بدون موضوع
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب