شهیدابراهیــم هادے

زیبا_ترین_کلام
همسرت براے خودت است
نہ براے نمایش‍ دادن جلوے دیگران
میدانے چقدر از جوانان با دیدن همسر بے حجابــ‍ شما بہ گناه میافتند

شهیدابراهیم‌هادے

ارسال نظر » بیشتر ...

آرشیو برای: "آبان 1396, 05"

شـــرافـت 

? ✍مردی نابینا زیر درختی نشسته بود! پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت:قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟» پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت:آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌ سپس مردی عادی نزد… بیشتر »
ارسال نظر » بیشتر ...

اخلاص

حکایتی زیبا،حتما بخوانید شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت، #لااله_الاالله یادشان می داد، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد. روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست داشت. شیخ همواره… بیشتر »
1 نظر » بیشتر ...

بهشت ممنوع ها

? کسانی که به بهشت نمیروند? 1.کسانی که همسایگان خود را اذیت میکنند. 2.کسانی که در نماز غفلت وسستی میکنند. 3.کسانی که زکات اموال خویش را نمی پردازند. 4.کسانی هستند که مال را بر عهد و پیمان الهی ترجیح دادند. 5.کسانی که در خفا و پنهانی گناه می کنند 6.کسانی… بیشتر »
1 نظر » بیشتر ...

نماز و جلوگیری از سرطان

نمازی که١٤٠٠سال قبل برما واجب شده امروزه شبکەهای اروپایی بانشان دادن این تصویر ازمردم خواسته برای خالی شدن بارمغناطیسی بدن وجلوگیری ازسرطان این حرکت راروزانه حداقل١٠دقیقه انجام دهند. بیشتر »
ارسال نظر » بیشتر ...

روزقضاوت نکن 

روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من یک دختر و مادرش زندگى مى کنند هرروز و گاه نیز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل این اوضاع دیگر نیست عارف گفت شاید اقوام باشند گفت نه من هرروز از… بیشتر »
ارسال نظر » بیشتر ...

شعرزیبا 

#اشعار_پند_آموز خدا پرسد زما فردا که از معنا چه آوردی بجز بار گنه با خود تو از دنیا چه آوردی به دنیا سالها خوردی و نوشیدی وپوشیدی برای قدردانی هدیه بهر ما چه آوردی تو را دادیم عقل و منطق و نیروی انسانی تو در آنجا گرفتی کام دل اینجا چه آوردی تو بی پروا… بیشتر »
ارسال نظر » بیشتر ...

شکر خدا

یه “فلج قطع نخاعى” از خواب که بیدار میشه منتظره یک نفر بیدار بشه، با خجالت ببرتش دستشویى و حمام و کاراى دیگه شو انجام بده… میدونى آرزوش چیه؟ فقط یکبار دیگه خودش بتونه راه بره و کاراشو انجام بده… یه “نابینا” از خواب که… بیشتر »
ارسال نظر » بیشتر ...

داستانک مادریک چشم 

☘داستانک(داستانی کوتاه و آموزنده) ?????✍?نقاشی بچه ?? از مادر یک چشم و اشتباه معلم پسر کوچولو از مدرسه اومد و دفتر نقاشیش رو پرت کرد روی زمین! بعد هم پرید بغل مامانش و زد زیر گریه! مادر نوازش و آرومش کرد و خواست که بره و لباسش رو عوض کنه. دفتر رو برداشت… بیشتر »
1 نظر » بیشتر ...

جای خالی امام زمان 

بسم الله النور تازه عروسی کرده بودن. با چند تا از دوستان قرار گذاشتیم گل و شیرینی بخریم و یه سری به شان بزنیم. خانه شان کوچک بود. یک پذیرایی دوازده متری داشتند. روی دیوار بالای پذیرایی یک قاب بزرگ خالی بود. برای همه مان سوال شده بود. تا حالا ندیده بودیم… بیشتر »
ارسال نظر » بیشتر ...

گــریــه بســیـــار

 شش نفر در تاریخ بسیار گریه کرده اند… حضرت آدم برای قبولی توبه اش آنقدرگریه کرد که رد اشک بر گونه اش افتاد.  حضرت یعقوب به اندازه ای برای یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.  حضرت یوسف در فراق پدر آنقدر گریه کرد که… بیشتر »
ارسال نظر » بیشتر ...